به نظرمان میآمد که بحران اروپا رفع شده است. بر قانون اساسی چشم پوشیده بودیم، اما پروژهی یک قرارداد اصلاحی را تثبیت کردیم که چند ماه بعد به صورت قرارداد لیسبون درآمد.
وضع اکنون از چه قرار است؟ این قرارداد جدید، ۲۳ بار به تصویب رسید. فقط یک بار رد شد، آن هم در همهپرسی ۱۲ ژوئیه در ایرلند. چند روز پس از آن "نه"، وزیران خارجهی کشورهای عضو اتحادیه اروپا در بروکسل گردهم آمده بودند. خوب به یاد دارم که همه، چهرههای گرفتهای داشتند.
روند تصویب ادامه مییابد
در آن اجتماع، همکارم، وزیر خارجه اسلوونی، که آن هنگام ریاست شورای اتحادیه را بر عهده داشت، با نگرانی پرسشی را درافکند که مشغولیت ذهنی کل اروپا بود: حال چه باید کرد؟ باید به فکر قرارداد تازهای باشیم؟ یا همچنان به قواعد کهن "نیس" وفادار بمانیم؟ شورای اروپا چند روز بعد تصریح کرد "نه این، نه آن" و به پرسش چنین پاسخ داد: ما قرارداد لیسبون را کنار نمیگذاریم. ما خواهان آنیم که روند تصویب ادامه یابد. بدین جهت کوشش میکنیم در همفکری با ایرلندیها به راه حلی دست یابیم.
به نظر من ما در شورای اروپا تصمیم درستی گرفتیم. اروپا به پیمان لیسبون نیاز دارد! و این را فقط به این خاطر نمیگویم که ما در دوران ریاست آلمان، بر سر هر مادهی این قرارداد درگیر صدها گفتوگو شدهایم. اصل موضوع این است که این قرارداد جدید، بسیاری از آن چیزهایی را که در اروپا به درستی مورد انتقاد شهروندان است، به واقع بهتر از قراردادهای پیشین حل و فصل کند.
دموکراتیکتر و کارآمدتر
نخست اینکه با این قرارداد، اروپا دموکراتیکتر میشود. پارلمان اتحادیهی اروپا − به عنوان تنها نهادی در بروکسل که مستقیما برآمده از انتخابات است − به یک قوهی مقننهی دارای حقوق برابر با پارلمانهای ملی تبدیل میشود. هرگاه طرحی تقنینی وجود داشته باشد، پارلمانهای ملی زودتر در روند آن دخالت میکنند. افزون بر این، امکان آن وجود دارد که به دادگاه اروپا شکایت برده شود، هرگاه تصور شود در مورد امری مربوط به کشورهای عضو، در نهادهای اروپایی تصمیم میگیرند.[آشتایی با پارلمان اروپا]
دوم اینکه اروپا کارآمدتر میشود. اتحادیهی اروپا اکنون ۲۷ عضو دارد. قراردادهای موجود پاسخگوی پیچیدگی کنونی نیست، این را هم باید در نظر گرفت که قرار است باز کشورهای دیگری وارد این جرگه شوند، کشورهایی که به آنها قول داده شده، در آینده عضو اتحادیه خواهند شد. قرارداد لیسبون امکانهای لازم برای انطباقدهی ساختاری را فراهم کرده است: از نظر تعداد اعضای کمیسیون گرفته تا شیوهی رأیگیری در شورا. این امکانها نحوهی تصمیمگیری در اروپا را به مراتب کارآتر خواهند ساخت.
صدای اروپا در جهان
نکتهی سوم، که از نظر من بهعنوان وزیر امور خارجه بسیار مهم است، این است که اروپا با این قرارداد توانایی بیشتری برای تبیین خود در جهان به دست میآورد. همچنان سیاستهای خارجی ملی وجود خواهند داشت. اما امکانها برای دیپلماسی اروپایی بهتر خواهند شد، هر چند که "وزیر خارجه"ی جدید اروپا چنین عنوانی نخواهد داشت. با وجود این موضع وی بهعنوانِ رئیس شورای وزیران خارجه و معاون رئیس کمیسیون اروپا تقویت خواهد شد.
ما اکنون در جهانی زندگی میکنیم که به شدت دستخوش دگرگونی است. به لحاظ اقتصادی و نیز به نحو فزایندهای به لحاظ سیاسی، مرکزهای تازهی قدرت در حال شکلگیریاند. روسیه، چین، هندوستان و نیز برزیل یا مکزیک − ما به همپیوندی جهانی مسئولیتپذیری نیاز داریم، که این قدرتهای آینده را به نحوی اطمینانبخش در خود جذب کند. محافظت از جو زمین، مشکل تشدیدشوندهی کمبودمواد خام، مبارزه با تروریسم و مسئلهی خلع سلاح − اینها پرسشهایی هستند که امرزه به دنبال پاسخشان هستیم.
راهکارهایی در خور نیازهای زمان
هیچ یک از کشورهای اروپایی آن قدرت را ندارد که به تنهایی از پس حل این مسائل برآید. اگر موفقیت میخواهیم، بایستی متحدانه عمل کنیم، آن هم در جهانی که منتظر نایستاده است تا اروپاییها مسائل داخلی خود را حل کنند. به این خاطر به قواعدی احتیاج داریم که در خور نیازهای زمان باشند، راهکارهایی از آن دست که در قرارداد لیسبون پیشبینی شدهاند. به این خاطر درست است که ما این قرارداد را حفظ کنیم.
روشن است که وضعیت فعلی، هر چه هست، ساده نیست − نه برای ایرلندیها، نه برای دیگر کشورهای عضو اتحادیه. ایرلندیها اطمینان دادهاند که در همین سال جاری پیشنهادهایی را برای حل مشکل طرح خواهند کرد. آنان خواهان فرصت شدهاند تا علل رد قرارداد را در آرامش تحلیل کنند. من کاملا موافق آنم که به آنان این فرصت داده شود. این خوشبینی را نیز دارم که سرانجام راه حلی پیدا میشود، که خوب و پذیرفتنی باشد – از جمله برای مردم ایرلند.
اروپا دچار بنبست نیست
تاریخ اروپا موفقیتآمیز است. سیاستمدارانی دوراندیش، اروپا را خلق کرده، شکل داده و در اختیار ما نهادهاند. صلح و رفاه – اینها وعدههای اساسی اروپایی بودهاند. به این وعدهها در مجموع عمل شده است. در آینده، در جهان به همپیوسته، چگونه باز بایستی امر خود را پیش بریم؟ این پرسشی است که امروز در برابر خود داریم، بویژه هماکنون که داریم بحث میکنیم که قرارداد لیسبون بایستی چه سرانجامی بیابد.
هندریک بروگمَنز (Hendrik Brugmans) یکی از ایدهپردازان آغازین اروپای امروز، ۵۰ سال پیش چنین گفته است: «ما اروپاییها در سیاست جهانی کاری پیش نخواهیم برد، مگر اینکه متحد باشیم.» به نظر من، او حق داشته است. روا نیست که "نه"ی ایرلند اروپا را دچار بنبست کند.
*وزیر خارجه و معاون صدر اعظم آلمان